[ad_1]

بیشتر صفحه‌های کتاب نقاشی‌های خیلی قشنگی است که آنها را مریم طهماسبی کشیده است. در هر صفحه این کتاب فقط یک جمله نوشته شده و بقیه آن را می‌توانیم در نقاشی‌ها ببینیم و متوجه شویم. به نظر من این خیلی کار هیجان‌انگیزی است. خانم اعظم مهدوی این داستان را نوشته و نشر هوپا آن را منتشر کرده است. داستان این کتاب درباره یک دختربچه است که مادرش مرده و حالا فقط یک گلدان گل که با هم کاشته‌اند را دارد و همه‌جا با خودش گلدان یادگاری را می‌برد. دختربچه به جای مادرش، یک موجود بزرگ بادکنکی را می‌بیند که خیلی بانمک است و دو تا چشم نقلی روی صورتش دارد. دختر اسم موجود بادکنکی را گذاشته خالی. من فکر می‌کنم این یعنی جای خالی. او هرکجا که می‌رود، خالی همراهش است. در مدرسه، در اتوبوس، کنار میز غذا، در خانه و همه‌جا خالی با اوست، چون خودش هم می‌گوید که همیشه و همه‌جا مادرش با او بوده و حالا خالی جایش را گرفته است. یک روز گلدانی که دختر با مادرش با هم کاشته بودند، گل می‌دهد. او یکی از گل‌های گلدان را می‌کند و به خالی می‌دهد. یک روز هم گربه‌ای را می‌بیند که به کمکش احتیاج دارد. دختر با کمک خالی به گربه کمک می‌کند، نجاتش می‌دهد و گربه با آنها دوست می‌شود. این کتاب به ما یاد می‌دهد که چطور با جای خالی آدم‌هایی که ممکن است از آنها دور شویم، کنار بیاییم. این خیلی چیز مهمی است، ممکن است مجبور شویم برای همیشه از یک محل برویم و دیگر دوستان‌مان را نبینیم یا این‌که یکی از آدم‌هایی که خیلی دوستش داریم را از دست بدهیم. این کتاب با جمله‌ها و نقاشی‌هایش می‌تواند به ما کمک کند تا تنها نمانیم و یاد بگیریم که کمتر غصه بخوریم. من از روی نقاشی‌های این کتاب تمرین نقاشی کشیدن با مداد شمعی را انجام دادم. شما هم این کتاب خوب را بخوانید. مثل من هم می‌توانید از روی صفحه‌هایش، نقاشی کشیدن را تمرین کنید.

[ad_2]

طبقه بندی شده در:

فرهنگ,

اخرین بروزرسانی: ۱۴۰۴-۰۳-۲۱