[ad_1]
اسکار به انیمیشن در سایه سرو طبق معمول سبب شادمانی بسیاری و نیز نگرانی و تاُمل عده ای دیگری شد . این گروه عمدتا دوستان انقلاب اسلامی ، طرفداران مقاومت برابر اقتدار قدرت سرمایه جهانی و نهادهای هنری آن و کسانی هستند که شناختی از خسران از دست رفتگی و مارگزیدگی و غربزدگی و طعمه شدگی هنر و جریان روشنفکری صدساله اخیر و تقدیر سینما در ایران از حاجی آقا آکتر سینما اولین فیلم داستانی تا امروز دارند .
اما آنچه کمیاب است تفکر خلاق و واقعگرا و نافذ و ایده های شناختی درست و عالمانه و پژوهیده است اگر چارچوب نظری و ارکان تحول وجود نداشته باشد و ندانیم سینما چیست و از سینما و آنچه هست چه می خواهیم ، هرگز با شعارها به جایی نخواهیم رسید .
سینما با همان واقعیت و محتوای جهانی مدرنش همچون ستون پنجم شیطان مدرنیته بر ما از درون غالب خواهد شد که شد .
همه کسانی که مدیریت سینما را به عهده می گیرند ، با محتوای مدرن به جای استفاده از یک نهاد مدرن در مسیر اهداف انقلاب اسلامی، ابزار این غلبه خواهند بود . این را درک کنیم که با شناخت سطحی ، چه افراطی و چه تفریطی و دنباله روانه ، این ما هستیم که مغلوب سینما خواهیم شد . بالاخره نظامقدرت نظم گفتار خود را دارد . در ایران دو نظام قدرت در همه نهادها و در کلیت ساختار در چالش هستند . نظام قدرت مدرن پشتیبانی ایدئولوژیک فکری و فرهنگی دارد . اصول آن و خواسته هایش همگون و روشن هستند و می داند چطور باید ببیند وچه بکند و چه بگوید و از ژنرال هایش تا سربازانش در جمهوری اسلامی هویت خود و خواست خود و نگاه خود را فرموله هستند و در برابر همه نیروهای توحیدی ، از مسئولانسینمایی جمهوری اسلامی تا صاحبنظران و علمای دین در باره مسائل بنیانی نگرش و چیستی و فلسفه سینما و نسبت شبکه ارتباطی مدرن سینما با اسلام و جمهوری اسلامی دچار نگاهی بسیار متشتت و چالش انگیز و فاقد وحدت عمل هستند و هر کس ساز خود را می زند و حتی افراد مدرن بنام با نگرش دینی برای سینمای جمهوری اسلامی ایران تعیین تکلیف می کنند و با هر کابینه به طور تصادفی و طبق سلیقه فردی و حد اکثر سلیقه گروهی و حزبی ، مسیر کج و معوج و فاقد تفقه و اجتهاد صحیح وپایه و مبنای درست برای سینما مطرح می شود و با لفاظی روی کاغذ بهنام برنامه به خورد خلق الله می دهند و چهار سال سینما رامعطل امیال متشتت می کنند و در اصل به دست آمریکا و غرب می دهند که از این گاو شیر ده همشیرش را به سود طرح خود در جنگبا ایران و استقلال و فرهنگ ملی و اسلام و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بدوشد و سرآخر جوان اهل دغدغه سینمایی با احساسات خود افسرده شود که من از جایزه اسکار در سایه سرو خوشحال نیستم !
و این تا همینجا حداکثر کنش و طراحی ما در این جنگ عظیم حق و باطل در رهبری سینما بوسیله حق و اسلام و حکمرانی انقلاب اسلامی یا سلطه شیطان مدرنیته و حتی غرب و شیطان بزرگ و سرمایه داری جهانی دشمن اسلام بر سینمای ماست!
پس این مشکل که از ماهیت سینما و پیدایش سینما در ایران از همانآغاز سر برآورده و هرگز هم مبانی نظری استقامت برابر این اسب تروای مدرنیته بوسیله رهبران دینی و فکری و متخصصان مسلمان در سینما تبیین وتثبیت نشده و نیز به برنامه و راه حل عملیاتی بدل نشده است مخصوصا و مشخصا دارم در باره سینمای جمهوری اسلامی حرف می رنم .
ما در بهترین وضعیت با سال ها تاخیر شروع می کنیم. تکنولوژی نو در قلمرو سینما مثلا دستگاه سینماتوغراف در زمان مظفرالدین شاه و دروبین برای فیلمبرداری در زمان رضاشاه و با تکنولوژی پیشرفته تر در زمان محمد رضا شاه از آلمان و آمریکا و استودیو مجازی در دوران جمهوری اسلامی را وارد کنیم . اما مشکل اصلی به امان خدا رها می شود و نتیجه باز تولید استعدادهای سینمایی درخشان در خدمت مدرنیته و حتی سیاست اتحادیه اروپا یا آمریکاست!!!
آیا مشکل و موضوع اصلی ناتوانی جریان انقلاب اسلامی در سینماست یا جریان غربگرا در پیکره انقلاب و حکمرانی یا جهل جریان اصولگرا و سطحی بودنش و یا عدم تربیت علما و فقهای بزرگ متخصص در گفتمان سینما و بر عکس تربیت طلبه های نامتفکر در حوزه ها که خود طعمه مدرنیته سینما می شوند و همان زبان و بیان مدرن ها و یا انقلابیون احساساتی و سطحی را تکرار می کنند.
یعنی در سینما ، آن نقش درخشان و دوران ساز جهانی رهبری انقلاب اسلامی از سوی رهبران سینمایی تحقق نیافته و در نتیجه رهبری سینمایی غرب در سینمای ایران دارای قدرت هژمونیک و نافذ میشود که شده است . جشنواره های کن ، اسکار ، برلین و ….پیشروترین هنرمندان سینمای ما را می بلعند، چرا؟ برای سنخیت ایدیولوژیک و مدرن بودن؟ برای وسوسه نام آوری و شهرت جهانی که روُیای هنرمند سینماست ؟
برای امتیازات مالی ؟ و…. ؟
شاید برای همه این ها و چیزی بیشتر و ناگفته که باز می گردد به تنفس توحید و حقیقت متعال در متن یک دوران نفوذ هولناک کفر و مدرنیت و پسا مدرنیت. در کره زمین و عدم تدبّر در این باره بوسیله مومنان متخصص .
حتما در اینجا در مقیاس جهان، کلمه نفوذ ، کلمه ای تحریفگر است . اصلا نفوذی در میاننیست . این کلمه ژورنالیستی ، تقلیل یک واقعیت عصری و آزمایش و تقدیر الهی و سطحی کردن موضوع است . جهان در همه ذراتش تابع تمدن مدرن با ریشه انسانخدایی است و حتی الحاد است نظام جهانی و نه الزاما میلیاردها انسان در جهان !، همه ذره های این زندگی ، ذهن میلیاردها انسان ، شالوده ها و صورتبندی اجتماعی و اقتصادی ، سرشت علم و تکنولوژی ، قدرت سیاسی، نظام رسانه ای ، نظام مدیریت ، نظام تکنولوژیک ، نظام اخلاقی همه اشیا و سبکهای هنری و از نطفه انسان و حیوان و سلول گیاهان ، جنین در زهدان، سلامت و تربیت کودکان در خانه و کودکستان ها و… . تا مرگ همه و همه با شالوده جهان بینی الحادی مدرنیته و انسان محوری و نیست انگاری ، شکلبندی گشته است . انسان های مومن نیز درون همین اقتدار تمدنی زندگی می کنند و خود نظام مستقل حکمران و دارای قدرت تمدنی و نظام موجود در سیاست و دانش و اقتصاد و تکنولوژی و … ندارند. در چنین نظام فرعونی یک پیشا ظهور که با فرعونیت دوران حضرت موسی علیه السلام زمین تا آسمان فرق دارد و فرعونیت به حقیقت وجودی جامع و اسم جامع کفر غالب بر روح همه انکشافات تمدنی بدل شده ، دیگر نمی توان با تفکر ساده دلانه و روش های خیالی و شعاری استقامت کرد. استقامت بر پیمان با حق ، به معرفت ، ایمان و اخلاص ناب و عمل صالح بس هوشیارانه ، محتاج است تا تمدنی بیافرینی توحید محور در همه نظامات اجتماع و رها از چنگ شیاطین تا بتوانی رها حکمرانی کفر در دانش و بینش و کار و تولید و اخلاقیات و اقتصاد و سیاستو هنر و….زندگی کنی و این تمدن عدل جهانی امام موعود است و پیشا تمدنی که با رهبری اهل معرفت و اخلاص می تواند ما را تا حدی مستقل از مدرنیته حفظ کند و آن هم در صورت طی کردن مسیر درست شناختی و عمل به هدایت ولی فقیه و اجرای برنامه تحولی به طور متحدو ملی . این نظم به ایمان و تعقل و تخصص و عمل صالح نیازمند است. عملی شبیه شیعیان ناب امام زمان عج ،یعنی عمل حضرات بهجت ، امام خمینی ره ، علامه طباطبایی و امام خامنه ای دامت برکاته و… و پیروان و شاگردان صادق آنان ، مثل مطهری ها ، بهشتی و مدنی ها و دستغیب ها ورجایی ها … تا حاج قاسم ها و سید حسن نصرالله ها و سنوارهاو…و کسانی ظاهر میان ما چون مفسر تسنیم ، آیت الله جوادی آملی و دیگران و… . اداره سینما هم چنبن فرایند شناختی و ساختاری و برنامه ای معقول و مخلصی باید طی کند و با حرف و شعار درست نمی شود.
سینما بدون این رهبری ، نمی تواند نه نهاد و نه اثری قادر به مقابله با اقتدار جهانی کفر و وسوسه اش بیافریند.
با فیلم و سریالی که سراپا در نگرش و سازمان و تفکر و تکنولوژی نامستقل و وابسته به کفر و نیز آلوده به کسب سود دنیایی و بودجه و سفره رنگین برای زندگی مرفه است نمی توان سینمایی جهادی و مستقل ایمانی داشت، این را درک کنیم . این اولین نکته ماجرای ما و سینما است .
تولد سینما اساسا در جهان و در ایران چیزی نبود جز هنر در خدمت مدرنیته و گسترش نگاه ، سبک زندگی و نشر ارزش ها و احساسات و رفتار مدرن به طور جامع.
اگر این را درست فهم کنیم اولا پدیده و موضوع ثانیا در بستر جبر عصری ، چگونگی توان یابی و اختیار و عزم ملی و استقامت بر توحید را درست فهم می کنیم و راه عملی درست ساختن فضای غلبه بر نهادهای شیطانی را پیدا می کنیم .
نمونه اش موفقیت در تجربه علم هسته ای و دانش موشکی و اجرای علم در نهادی امام محور است . آن نظام تحت هدایت امام الهی است که از بابایی تا تهرانی مقدم و از ستاری تا شهریاری و از روشن تا فخری زاده را گرد می آورد و سلیمانی و مغنیه و سید حسن و نیلفروشان و زاهدی و... را جمع می کند و رها از بروکراسی و مدیریت بروکراتیک معجزه بپا می دارد .
جز این نوع حیات طیبه روحی و ابن نوع رهبری الهی اهل ایمان مخلص همه استعدادها و نخبگان شما طعمه نهادهای شیطان می شوند ، زیرا از ابتدا رخنه ها در اعماق افراد و نهادهای ظاهرا متعلق به جمهوری اسلامی ولی کارگزار جهان مدرن نیروهایتان را در همه جا در دانشگاه ، در نهادهای سینمایی و تهیه کنندگی ، در دولت وحکمرانی غربگرا پیشاپیش اسیر و قربانی و آویخته نهادهای کفر و شیطان بزرگ می کند . آن ها پرورده می شوند تا به آغوش مادر پرتاب شوند .
معلوم است برای چنین فردی اسکار یک روُیاست . این انسان رویای حق و رهایی ندارد . اول مشکل را درست بشناسیم تا بعد درست راه حلش را در شرایط و مقتضیات انقلاب اسلامی پیدا کنیم .
اگر می خواهیم نیروهای انقلاب اسلامی طعمه نهادهای دشمن نشوند اول ببینیم چگونه اسلام و انقلاب و جمهوری اسلامی را مقتدر و دارای نفوذ کنیم . راه قدرت جمهوری اسلامی تبدیل شدن به یک آمریکای کوچک و نظام سرمایه سالاری ریزه خوار سفره غرب و آویزان به آن و یک نظام روحی و فرهنگی و اقتصادی و مادی پیرامونی نیست . نیروهای خلاق در فضایی پر از تبعیض و فساد و چپاول و امتیازات قشر ممتاز و بیعدالتی فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و مدیریت نو لیبرالی ، پایبند نمی مانند .
این فضا آنان را پرتاب می کند به فضای کشور مادر . مرض که ندارند امتیازات ان جا را برای یک نمونه درجه چند پست تر با مدیرانی از خود بیگانه و بی باور به انقلاب از دست بدهند و زندگی خود را تباه کنند.
اگر ایران ، یک نظام دادگرانه و سالم دینی و نیرومند برپا کند ، حتی نیروهای مردد در خدمت آن در می آیند اما وقتی روُیای سیاسی رفورمیست های غربگرا له له می زند برای تقلید از غرب و نگرش غربگرا ، چرا سینماگر با اسکار یکسره به دامان غرب نغلتد؟
این پایان ماجرای ما سینما نیست آغاز آن است.
[ad_2]